رادینرادین، تا این لحظه: 12 سال و 4 ماه و 24 روز سن داره

کودکانه های رادین عسلی

یه روزخوب بارادینم

قند عسلم رادینم امروز مامانی رو خیلی خوشحال کردی فدای  چشمات شم                          چونکه  برای اولین بار دستهای نانازت رو سمت عروسک درازکردی برای گرفتنش الهی قربون دستهای توبولوی تازت بشم   رادین و جوجوش ... بقیه عکسهای رادین در ادامه مطلب ( با گذاشتن نظرهای قشنگتون خوشحالمون کنید. )      رادین در حال کشف عروسکش با شاخ گاو درگیر شدی عسلم !!!!                ...
25 اسفند 1390

عکسای جدید آقا نبات

سلام جیگر خاله مسی ، امروز ١٥ اسفنده و فردا روز تولد ٣ماهگی تو عسل طلاست  هورااااااااا    تازه یه خبر خوب اینم که حال باباییت خوب شده خدارو شکر   راستی خاله چند روزی بیشتر به عید نمونده و این اولین ساله که شما پیش ما هستی  چه عیدی میشه امسال با تو آقا نبات (اینو به قول بابایت گفتم )                                                      ...
16 اسفند 1390

دل نوشته های مامان پری برای رادینش

رادین مامان امروز ١٦اسفنده ، نود روزه که با اومدنت احساس شیرین مادربودن رو نصیب من کردی. روزهاخیلی زود میگذرن و من از کوچیک شدن سایز لباسهات که متوجه بزرگ شدن تو میشم. هرگز فراموشم نمیشه شب اول تولدت رو  وقتی توبیمارستان کنارم مثل فرشته ها خوابیده بودی  من انقدراز اومدنت ذوق کرده بودم وعاشق صورت ماهت شده بودم که هر نیم ساعت از جام بلند میشدم تا نگاهت کنم میترسیدم که دوباره خواب ببینم که پیش منی، امابا دیدنت آروم میگرفتم. عزیز دلم من سلامتی تک تک سلولهای بدن نازنینت رو ازخدای مهربونم خواسته بودم والان به اندازه همه سلولهای بدنت شکرخدارو میگم. آروم جونم دوست دارم اندازه مهربونی ...
16 اسفند 1390

بابایی مهربون رادین

سلام عسل خاله میدونم این چند وقته اصلا نتونستم برات پست جدید بزارم  آخه عزیزکم بعدها میفهمی که آخر سال سرم خیلی شلوغ میشه بگذریم از کارای ما که تمومی نداره ، اما بگم از شما که ماشا.. هر روز بزرگتر و آقاتر میشی و کارای جدید میکنی راستی دیگه خنده هات صدادار شده قربونت برم من که وقتی میخندی انگار همه دنیا دارن میخندن خاله جونم تو این چند روز آینده متاسفانه بابایی مهربونت پیشتون نیست آخه مریض شده باید چند روز بیمارستان بستری بشه ولی من میدونم بابایی شما خیلی زود خوب میشه و برمیگرده پیشتون  شما هم این چند روزه پسر خوبی باشو مامان پری اذیت نکن البته تو نفس مامان پری و بابایی هستی و بخاطر شما هم که شده زود زود همه چی درست میش...
12 اسفند 1390

دردلهای خاله برای رادین عسلی

سلام رادینم امروز بد جور دلم برات تنگ شده آخه  از روز یکشنبه که رفتید خونه خودتون تا امروز که جمعه است ندیدمت تو این هفته به وبلاگت زیاد سر زدم به وبلاگ دوستاتم رفتم  ، مامان پری تو پست قبلی عکساتو که گذاشت نمیدونی مامان جون و بابابزرگ چقدر ذوق کردن و قربون صدقه ات رفتن بگذریم که من برات غش کردم خاله تو تنها پسری هستی که حاضرم جلوش زانو بزنم برای بستن بند کفشات ...                                     &nbs...
29 بهمن 1390