یه روزخوب بارادینم
قند عسلم رادینم امروز مامانی رو خیلی خوشحال کردی فدای چشمات شم چونکه برای اولین بار دستهای نانازت رو سمت عروسک درازکردی برای گرفتنش الهی قربون دستهای توبولوی تازت بشم رادین و جوجوش ... بقیه عکسهای رادین در ادامه مطلب ( با گذاشتن نظرهای قشنگتون خوشحالمون کنید. ) رادین در حال کشف عروسکش با شاخ گاو درگیر شدی عسلم !!!!  ...
آقا رادین 3ماهه
عکسای جدید آقا نبات
سلام جیگر خاله مسی ، امروز ١٥ اسفنده و فردا روز تولد ٣ماهگی تو عسل طلاست هورااااااااا تازه یه خبر خوب اینم که حال باباییت خوب شده خدارو شکر راستی خاله چند روزی بیشتر به عید نمونده و این اولین ساله که شما پیش ما هستی چه عیدی میشه امسال با تو آقا نبات (اینو به قول بابایت گفتم ) ...
دل نوشته های مامان پری برای رادینش
رادین مامان امروز ١٦اسفنده ، نود روزه که با اومدنت احساس شیرین مادربودن رو نصیب من کردی. روزهاخیلی زود میگذرن و من از کوچیک شدن سایز لباسهات که متوجه بزرگ شدن تو میشم. هرگز فراموشم نمیشه شب اول تولدت رو وقتی توبیمارستان کنارم مثل فرشته ها خوابیده بودی من انقدراز اومدنت ذوق کرده بودم وعاشق صورت ماهت شده بودم که هر نیم ساعت از جام بلند میشدم تا نگاهت کنم میترسیدم که دوباره خواب ببینم که پیش منی، امابا دیدنت آروم میگرفتم. عزیز دلم من سلامتی تک تک سلولهای بدن نازنینت رو ازخدای مهربونم خواسته بودم والان به اندازه همه سلولهای بدنت شکرخدارو میگم. آروم جونم دوست دارم اندازه مهربونی ...
بابایی مهربون رادین
سلام عسل خاله میدونم این چند وقته اصلا نتونستم برات پست جدید بزارم آخه عزیزکم بعدها میفهمی که آخر سال سرم خیلی شلوغ میشه بگذریم از کارای ما که تمومی نداره ، اما بگم از شما که ماشا.. هر روز بزرگتر و آقاتر میشی و کارای جدید میکنی راستی دیگه خنده هات صدادار شده قربونت برم من که وقتی میخندی انگار همه دنیا دارن میخندن خاله جونم تو این چند روز آینده متاسفانه بابایی مهربونت پیشتون نیست آخه مریض شده باید چند روز بیمارستان بستری بشه ولی من میدونم بابایی شما خیلی زود خوب میشه و برمیگرده پیشتون شما هم این چند روزه پسر خوبی باشو مامان پری اذیت نکن البته تو نفس مامان پری و بابایی هستی و بخاطر شما هم که شده زود زود همه چی درست میش...
فسقل مامانش
الهی من فدات بشم که انقدر با اشتها داری دستهاتو میخوری ...
نویسنده :
مامان پریسا
15:18
دردلهای خاله برای رادین عسلی
سلام رادینم امروز بد جور دلم برات تنگ شده آخه از روز یکشنبه که رفتید خونه خودتون تا امروز که جمعه است ندیدمت تو این هفته به وبلاگت زیاد سر زدم به وبلاگ دوستاتم رفتم ، مامان پری تو پست قبلی عکساتو که گذاشت نمیدونی مامان جون و بابابزرگ چقدر ذوق کردن و قربون صدقه ات رفتن بگذریم که من برات غش کردم خاله تو تنها پسری هستی که حاضرم جلوش زانو بزنم برای بستن بند کفشات ... &nbs...
عشق مامان و بابا
رادین کوچولوی من
قربون اون نگاهات بشم پسرکم ...